چگونه منشور "آزادى، برابرى، رفاه" را
به پرچم مطالبات فورى مردم تبديل کنيم؟
گفتگو با نسرين رمضانعلى

يک دنياى بهتر: شما اهميت و جايگاه منشور آزادى، برابرى، رفاه را در چه ميدانيد؟ اين منشور چه نقشى در شکل دادن به خواستهاى مردم ميتواند ايفا کند؟

نسرین رمضانعلی: اهمیت و جایگاه اساسى منشور "آزادی٬ برابری٬ رفاه" پاسخ به یک ضرورت و بدست دادن پرچمى براى پايه اى ترين خواستهاى فورى مردم ايران در مبارزه اى است که همين امروز درگير آن هستند. امروز ما شاهد اعتراضات و مبارزات زنان و مردانی هستیم که اگر به یکایک خواستهای آنها نگاه کنیم در این شعار خلاصه شده است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری با این پرچم در واقع پرچم نه به جمهوری اسلامی را در دست میلیونها انسان معترض به کلیت رژیم هار اسلامی  قرار داده است .

منشور آزادی برابری رفاه پرچمی است در دست جنبشهای اجتماعى و به خصوص جنبش کارگری که بسرعت بعنوان نقطه اتکا و قدرت اساسى در سير تغيير سياسى در ايران مطرح خواهد شد. جنبشى که نه تنها نيروى محورى برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی بلکه برای سازمان دادن یک انقلاب کارگری و سوسیالیستی خواهد وبد. منشور آزادی برابری رفاه در واقع پلاتفرمی است که مردم حول آن همه جا متشکل شوند و صف شان را از انواع نيروهاى ارتجاعى حکومتى و بيرون حکومتى جدا کنند.

جنبش کارگری٬ جنبش زنان٬ اعتراضات دانشجوئی و نسل جديد براى پيشروى نيازمند يک پرچم روشن و قابل طرح در شرايط فعلى اند. اين منشور چنين هدف و استفاده اى دارد. همين امروز مبارزه علیه آپارتاید جنسی٬ مبارزه برای افزایش دستمزد و کاهش ساعت کار٬ مبارزه برای بیمه های اجتماعی و در یک کلام برای یک زندگی شایسته انسان وسيع است و با اعتراضات دوره اخير گامهاى بزرگ برداشته است. چه در مبارزه امروز عليه جمهورى اسلامى و چه بدنبال سرنگونى رژيم و ايستگاههاى سياسى که ممکن است پيش بيايند٬ اين منشور صف مردم تشنه آزادى و تغيير را از صف طرفداران حفظ وضع موجود جدا ميکند. باید این پرچم را در دست گرفت و فریاد برآورد زنده باد آزادی و برابری و رفاه! باید با صدای بلند اعلام کنند آزادی٬ برابری و  رفاه حق مسلم ماست.  

حزب اتحاد کمونیسم کارگری بعنوان حزبى که تلاش کرده است امر رهبرى و سازماندهی انقلاب اجتماعی در مرکز توجه خود قرار دهد٬ این پرچم را به  شعار اساسی  بخشهائی از جنبش اعتراضی علیه جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. ما شاهد بودیم بخصوص در دو سال گذشته در تجمعات اعتراضی کارگری٬ در مراسمهای دفاع از حقوق کودک٬ و در اعتراضات معلمان این پرچم که چیکدهای از خواستهای جنبشهای اجتماعی است برافراشته شده است. منشور آزادی برابری رفاه بیان و چکيده خواست بر حق ماست . نقش منشور قبل از اینکه بعنوان خواست طرح شود جایگاهی ویژه در متشکل کردن جنبشهای اعتراضی دارد. کوتاه و مختصر باید گفت جایگاه این منشور امروز برای طبقه کارگر و برای مردم تنها یک معنا و مفهوم دارد: متشکل شدن٬ متحد شدن و اعمال اراده کردن.

يک دنياي  بهتر: آيا قالب "آزادى، برابرى، رفاه" را چهارچوبى لازم و کافى براى مطالبات فورى جامعه در اين شرايط ميدانيد؟ ويژگى اين چهارچوب در مقايسه با مطالبات ساير جنبشهاى اجتماعى، مانند جنبش ناسيوناليسم پرو غربى و يا جنبش ملى اسلامى کدام است؟

نسرین رمضانعلی: بطور قطع چهارچوبى لازم است چون ديگر جنبشهاى راست جامعه تلاش دارند مردم را در چهارچوبهاى خودشان متوقف کنند که هيچ سنخيتى با آزادى و برابرى و رفاه مردم ندارد. اينکه کافى هست يا نه سوالى مربوط به روند اوضاع است. همين چهارچوب هم با جمهورى اسلامى ممکن نيست. اين چهارچوب حلقه اى بين مبارزه امروز ما براى متشکل کردن توده هاى وسيع مردم در سير سرنگونى جمهورى اسلامى و هدف پايه اى ما يعنى آزادى٬ برابرى و حکومت کارگرى برقرار ميکند. قطعا با تغيير شرايط ممکن است سوالهاى سياسى ديگرى در جامعه محورى شوند که بايد به آنها پاسخ کمونيستى و روشن داد اما اين چهارچوب امروز ميتواند هويتى متمايز به جنبش آزاديخواهانه براى سرنگونى جمهورى اسلامى بدهد.

در مورد مقايسه اين چهارچوب با مطالبات جنبشهاى راست تمايز اساسى است. تمایزها نه تنها در حرف و سياست بلکه در پراتیک روزانه جایگاه جنبشهای اجتماعی را روشن می کند. ببینيد ما سه دهه است داریم علیه حکومتی مبارزه می کنیم که یکی از ارتجاعی ترین و فاشیستی ترین حکومتهای عصر حاضر است. سه دهه مبارزات برحق مردمی که از ابتدائی ترین حقوق محروم بودند. هر زمان مسئله سرنگونى حاد بوده است همواره يک سوال مهم مردم از اپوزیسیون این بوده که آلترناتیو بعد جمهوری اسلامی کيست و چيست؟ ميدانم که مردم به پلاتفرمها راى نميدهند بلکه به توانائى و قدرت و امکان پذيرى راى ميدهند. اما اين دعوا تمام نشده است. راست از هر نوعش چيزى براى گفتن ندارد. يا همين گند اسلام را ميخواهد بزک کند و ارتجاع و استثمار و زن ستيزى و قتل عام را ادامه دهد و يا ميخواهد با نام "خاک و مرز پرگهر" همان کار را بکند. اتفاقا مردم ایران بطور عموم و طبقه کارگر بطور اخص این جنبشها و اهدافشان را شناخته اند. شاید این سه دهه مبارزه و رویاروی مردم و رژیم هار اسلامی فرصتهای بوده که مردم  بیشتر در جریان عمل اینها را بشناسند. پراتیک این جریانات به حد کافی روشن بوده و اگر مردم و طبقه کارگر با پرچمشان قدرتمند باشند کار اينها تمام است. اما در فقدان اين ممکن است به هر چيزى رضايت بدهند.

واقعا میلیونها زن و دختری که تحت حاکمیت سیاه این رژیم بوده اند حاضرند به اسلام و مذهب نیم نگاهی بیندازند؟ يا مثلا طی سالهای اخیر مبارزات طبقه کارگر با حمایت و پشتیانی هم طبقه های خود در سراسر جهان روبرو بوده است و خود کارگران همواره سياستهاى انقلابى و انترناسيوناليستى طرح کرده اند. آیا این طبقه حاضر خواهد شد پرچم ناسیونالیستی را بلند کند؟ اتفاقا این بار با پرچم آزادی برابری رفاه به میدان خواهد آمد. البته باید این را تاکید کرد که حزب ما در افشا و شناسندن این جنبشها تاکنون خوب عمل کرده است و در اوضاع کنونی این وظیفه کماکان بر دوش ما خواهد بود. بر دوش جنبش کمونیسم کارگری و حزب اتحاد کمونیسم کارگری که در مقابل هر جنبشی که بخواهد این اعتراضات و مبارزات را به کج راه ببرد.

يک دنياي بهتر: چگونه و به چه طریقی  ميتوان منشور آزادى و برابرى و رفاه را به پرچم مطالبات فورى مردم تبديل کنيم؟ چه اقداماتى؟ چه ابتکاراتى؟

نسرین رمضانعلی: ما در یکی دو سال اخیر شاهد بودیم که در اعتراضات برحق و آزاديخواهانه مردم این شعارها بر پلاکارتها نوشته شد. در مراسم روز جهانی کارگر٬ در مارش خیابانی و مراسمهای دیگر در اعتراضات معلمین در شهر سنندج٬ در برگزاری روز جهانی کودک٬ در اعتراضات کارگران غرب بافت و نساجی کردستان و شاهو و پرریس٬ و بعد هم در اعتراضات کیان تایر این پلاکارتها را با این مضمون کارگران در دست داشتند. ما با اتکا به اين تاريخ و اهداف سوسياليستى مان اين شعار را فورموله کرديم. اما کدام اقدامات و چه ابتکارتی باید بکار بست تا اين شعار توده اى شود؟

حزب منشور آزادی برابری رفاه را همزمان با قطعنامه پيش بسوى ايجاد شوراها و تشکیل ارگانهاى اعمال اراده مردم تصویب کرد. این دو در واقع همدیگر را تکمیل می کنند و يک سياست واحد را پيش پا ميگذارند. بايد اين شعارها را و مطالبات را در هر اعتراض و اجتماعى طرح کرد. بايد آنها را وسيعا شناساند و به حرف و فرياد مردم تبديل کرد. تشکیل سازمانهاى اعمال اراده توده اى در کارخانه ها و محلات و بدست گرفتن کنترل یکی از ابزارهائی است که این شعار را وسيعا طرح ميکند. مجامع عمومی و شوراها بعنوان تشکلهای واقعی طبقه کارگر آن نیروی محرکی است که منشور آزادی و برابری و رفاه را فورا به پرچم اعتراض تبديل ميکند.   

يک دنياي بهتر: نقش و تلاش رهبران عملى کارگران و نيروهاى راديکال سوسياليست در پيشبرد اين منشور و تبديل ان به پرچم مطالباتى فورى جامعه چيست؟

نسرین رمضانعلی: رهبران رایکال سوسیالیست قطعا در رهبری سازماندهی اعتراضات و مبارزات تا کنون نقش داشتند و در این دوران قطعا نقش این فعالین و رهبران شفافتر خواهد بود. قطعا وقتی به مراکز کارگری نگاه کنیم و اعتراضات کارگران برای افزایش دستمزد٬ بهبود شرایط کاری٬ برخورداری از بیمه های اجتماعی و رفاهی٬ تشکیل تشکلهای واقعی و مستقل خودشان را بررسى کنيد٬ اگرچه شاید امروز صریحا ننویسند "زنده باد آزادی٬ برابری٬ رفاه"٬ اما در واقع این پرچم را در مضامين مختلف برافراشتند.  در جنبش زنان که اساسا آزادى و برابرى ميخواهد همينطور. در همين اعتراضات شاهديم که توده وسيع و فعال زنان چگونه رژیم را به مصاف می طلبند و چگونه در مقابل  گرایشات عقب مانده می ایستند. در اعتراضات اخیر نقش و حضور چشم گیر زنان و نسل جديد محتوائى جز آزادى و برابرى ندارد.

تا همين امروز اگرچه رهبران کارگرى و طيف راديکال سوسياليست نقش درخور خود را ايفا نکرده است اما بيکار هم نبوده است. مسائل مهمى در ذهن اين طيف فعالين وجود دارد و تلاشهاى مختلفى در ميان آنها صورت ميگيرد. ترديدى نيست نقش اين لايه مهم و راديکال و کمونيست طبقه در هر تحول جدى تعيين کننده است. بدرجه اى که طبقه کارگر با پرچم و سياست مستقل خود وارد معادلات سياسى ميشود به همان درجه آزادى و برابرى و رفاه همگانى بر پرچم کارگران نقش ميبندد. اهداف طبقه کارگر اساسا جامعه اى آزاد و خوشبخت و مرفه است. جامعه اى که نه با جمهورى اسلامى و نه با هيچ نوع سرمايه دارى متحقق نميشود. ما و رهبران رادیکال سوسیالیست وظایف و دوران سختی را پیش رو داریم. بايد موانع را کنار بزنيم و براى پيروزى آماده شويم. *